خاطره ای از سفر راهیان نور
به مکانی رسیدیم که مسؤل گروه مارا در آنجا نگه داشت و یکی از فرمانده ها شروع کرد به تعریف کردن اول زیاد به حرف هاش توجه نمی کردم اما لحن سخنانش به گونه ای بود که آدم را شیفته می کرد جذب گوش دادن شدم از اینجا شنیدم که می گفت یه روز دیدم ناصرداره می ره گفتم: ناصر کجا میری ؟گفت من این جا شهید پیدا نکردم گفتم بمان رمز ما یا حسین شهید بود هرچی گشتیم چیزی پیدا نشد.روز دوم رمز ما یا حسین غریب و روز سوم یا حسین مظلوم بود اما باز هم چیزی پیدا نشد.روز بعد ناصر که نا امید بود دیگه می خواست برود من گفتم وسایل را بیاورید و بگذارید برود. رمز آن روز یا حسین بی سر بود شنیدم که یکی فریاد می زند یا حسین که این نشانه ی پیدا شدن نشانی از شهید بود. استخوان هایی که در قفسه ی سینه ی آن پلاک هایی پیدا کردیم اما جمجمه ای آنجا نبود و ما بلند می گفتیم یا حسین بی سر .
شهید دیگری را پیدا کردیم لباس هایش سالم بود همه چیز بود اما از پلاک خبری نبود بچه ها با بیل اطراف را گشتند اما چیزی پیدا نکردند بعضی جاها را تا هفتاد سانتی متر کنده بودیم من یه چیزی را دیدم که قل خورد پلاستیکی بود که در آن یه تیکه کاغذ که نوشته شده بودبه یاد حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها .به بچه ها گفتم بریم.گفتند :حاجی ما که پلاک پیدا نکردیم گفتم:ایشان می خواهند مانند فاطمه ی زهرا (س)گمنام بمانند.
بله این جا مقر قمر بنی هاشم است.
مد گرا
آدمی که مد گراست دچار ناراحتی روحی و اخلاقی است و در حقیقت مثل چاهی است که آب ندارد و از بیرون و با سطل درون آن آب بریزند.یعنی فرد مد گرا فردی درون تهی است که می خواهد درون خود را از بیرون پر کند .
معلم اخلاق
ماه طهور
رمضان ماه خدا و ماه طهور است.طهارت اخلاق وعمل واعتماد پاک یعنی از کج فهمی و بدبینی و از اعتقادات انحرافی پرهیز کنیم و سعی کنیم دین صحیح داشته باشیم .
امیدوارم سحرهای ما برسر دو سفره باشد :یکی سفره ی سحری که استحباب دارد و مکروه است بدون سحری روزه بگیریم و دوم بر سر سفره ی نورانی قرآن بنشینیم و ختم قرآن ما همراه با تدبر باشد .در ماه رمضان وجود و هستی خود را به مهمانی خدا ببریم و تنها به ترک مفطرات تکیه نکنیم گوش ودل را به دیدار خدا ببریم .اخلاق ما با ماه های دیگر فرق داشته باشد این گونه صاحب تقوا می شویم .
کسانی که از این ماه این چنین استفاده می کنند عید فطرشان واقعا عید است .
معلم اخلاق
عاق والدین
امروز داشتم سخنان مرحوم آیت الله خوشوقت رو گوش می دادم ایشون در مورد عاق والدین فرمودند : آداما در این زمینه دو دسته اند یکی افرادی که در همین دنیا به پدر ومادر خود احترام نمی گذارند و به آنها بدی می کنند درنتیجه عاق والدین می شوند و دسته ی دیگر کسانی که در این دنیا خیلی هواسشان به پدر ومادر خود هست و احترام آنها را نگه می دارند. در کهنسالی به دادشان می رسند و همیشه مراقب هستند که باعث ناراحتی آن ها نشوند اما وقتی از دنیا که رفتند آن ها را فراموش می کنند .برایشان خیرات نمی دهند ،افطاری نمی دهند ،قرآن به آنها هدیه نمی کنند وانگار پدر و مادری نداشتند اینجاست که عاق والدین در آخرت می شوند چون والدین بعد مرگ دستشان از دنیا کوتاه و فقط چشمشان به فرزندانشان است که برای آنها چه می کنند بنابراین این فرزندان عاق والدین می شوند.
عاقبت دل دادگی
گفتمش دل می خری ؟پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند…
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل زد دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
آرزویی که دست نیافتنی شد
آرزو داشتیم یه ماشین پراید نقره ای داشته باشیم تا بتونیم با اون به مسافرت بریم و کارهای ضروری را بتونیم سریع تر انجام بدهیم اون موقع پرایدکارکرده هفت تومن بود وما تنها چهار تومن داشتیم دوتومن وام گرفتیم و خواستیم بقیه آن را از یکی از آشنایان قرض کنیم اما هیچکس حاضر نشد قرض بده و هر کسی یه جوری ما رو از سر خودش وا کرد.تصمیم گرفتیم سال بعد بخریم تمام تلاشمان را کردیم تا پول ما به هشت تومن رسید رفتیم بنگاه تا ماشین رو بخریم که فروشنده گفت قیمت ها بالا رفته و همون مدل ماشین الان یازده تومنه باز هم نتونستیم بخریم نا امید نشدیم و گفتیم ان شا الله قیمت ها میاد پایین بعدا می خریم و به تلاش خودمان ادامه دادیم ولی هرچه ما تلاشمان را بیشتر کردیم قیمت ها هم بالاتر می رفت انگار ماشین آرزوهامان داشت از دست ما فرار می کرد پول ما به پانزده تومن رسید اما قیمت ماشین رسید به بیست و دو تومن اینجا بود که بعضی ها رو نفرین کردم وگفتم آخه می خواهید به کجا برسید چرا از تحریم ها سوءاستفاده می کنی و چرا پرایدی که چندین سال پیش وقبل تحریم ساخته شده و کلی کار کرده حالا می خواد به دست ما برسه اینقدر باید گرون بشه اصلا درک نمی کردم چرا؟ کار کدام یک ازما آدم ها اشتباه بوده که تلاش های ما ثمری نداره چندین ساله که داریم تلاش می کنیم اما انگار از جایمان تکان نخورده ایم .
خلاصه بگم با تمام این حرفها باز هم نا امید نشدیم و سخت کار کردیم تا به خواسته ی خود برسیم که یه هو دیدیم هنوز پول ما به خرید ماشین بیست ملیونی نرسیده قیمت پراید صفر شد هفتاد تومن که بر اساس آن ماشین ما نزدیک به پنجاه تومن قیمت گذاری شددیگه خیلی کم به خرید ماشین فکر می کردیم تا این که توی اخبار دیدیم قیمت پراید رو می گه باز افزایش یافت و به هشتادو پنج میلیون رسید اینجا بود که کلا قید خرید ماشین رو زدیم و این آرزوی ما به آرزوی محال و دست نیافتنی تبدیل شد چون علاوه بر ماشین قیمت همه ی اجناس خوراکی و غیر خوراکی بالا رفته بود و ما هر چه هم تلاش و قناعت کنیم باز به آن مرحله نمی رسیم با حقوقی که اصلا با نرخ تورم سازگاری نداره .