آرزویی که دست نیافتنی شد
آرزو داشتیم یه ماشین پراید نقره ای داشته باشیم تا بتونیم با اون به مسافرت بریم و کارهای ضروری را بتونیم سریع تر انجام بدهیم اون موقع پرایدکارکرده هفت تومن بود وما تنها چهار تومن داشتیم دوتومن وام گرفتیم و خواستیم بقیه آن را از یکی از آشنایان قرض کنیم اما هیچکس حاضر نشد قرض بده و هر کسی یه جوری ما رو از سر خودش وا کرد.تصمیم گرفتیم سال بعد بخریم تمام تلاشمان را کردیم تا پول ما به هشت تومن رسید رفتیم بنگاه تا ماشین رو بخریم که فروشنده گفت قیمت ها بالا رفته و همون مدل ماشین الان یازده تومنه باز هم نتونستیم بخریم نا امید نشدیم و گفتیم ان شا الله قیمت ها میاد پایین بعدا می خریم و به تلاش خودمان ادامه دادیم ولی هرچه ما تلاشمان را بیشتر کردیم قیمت ها هم بالاتر می رفت انگار ماشین آرزوهامان داشت از دست ما فرار می کرد پول ما به پانزده تومن رسید اما قیمت ماشین رسید به بیست و دو تومن اینجا بود که بعضی ها رو نفرین کردم وگفتم آخه می خواهید به کجا برسید چرا از تحریم ها سوءاستفاده می کنی و چرا پرایدی که چندین سال پیش وقبل تحریم ساخته شده و کلی کار کرده حالا می خواد به دست ما برسه اینقدر باید گرون بشه اصلا درک نمی کردم چرا؟ کار کدام یک ازما آدم ها اشتباه بوده که تلاش های ما ثمری نداره چندین ساله که داریم تلاش می کنیم اما انگار از جایمان تکان نخورده ایم .
خلاصه بگم با تمام این حرفها باز هم نا امید نشدیم و سخت کار کردیم تا به خواسته ی خود برسیم که یه هو دیدیم هنوز پول ما به خرید ماشین بیست ملیونی نرسیده قیمت پراید صفر شد هفتاد تومن که بر اساس آن ماشین ما نزدیک به پنجاه تومن قیمت گذاری شددیگه خیلی کم به خرید ماشین فکر می کردیم تا این که توی اخبار دیدیم قیمت پراید رو می گه باز افزایش یافت و به هشتادو پنج میلیون رسید اینجا بود که کلا قید خرید ماشین رو زدیم و این آرزوی ما به آرزوی محال و دست نیافتنی تبدیل شد چون علاوه بر ماشین قیمت همه ی اجناس خوراکی و غیر خوراکی بالا رفته بود و ما هر چه هم تلاش و قناعت کنیم باز به آن مرحله نمی رسیم با حقوقی که اصلا با نرخ تورم سازگاری نداره .