نقاش

ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.
خانهمادرها بخوانندبگو با کمک خدا می توانم(تلقین مثبت)یه راز جادویی در انسانغمگین نشو من کنارتمگمراهان و مارقین در زمان غیبتبوی آویشن دم کردهآبروالهی به امید تودل گرم به لطف خدانمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

موضوع: "دل نوشته"

گلایه

ارسال شده در 4 مرداد 1400 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, آزاد, دل نوشته

باز خبر می رسه که گرانی های بیشتری در راه هست .

شیر رو گرونتر کردن به جای این که فکری برای علوفه و غذای گاو ها کنن که مدتها انبار شده و به دست گاودارها نمی رسه . دلالها اونا رو به قیمت های بالا به کسی میدن که توانایی خرید داره یا مجبور هر جوری شده شکم گاوهاشو سیر کنه . اونوقت مردم باید برای یه لیوان شیر که قرار بود هر روز بخورند و حالا رسیده به هفته ای یه لیوان اونم اگه بتونن هزینه کنن.

شیر که گرون شد به طبع باید فراورده های لبنی هم گرون بشه دیروز روش بحث بود که چرا گذاشتن تو دولت بعدی گرون بشه ،نمی دونم یعنی تا حالا گرون نشده ؟

نانواها هم اعتراض کردن که چرا گندم گرون شده ولی نون گرون نشده به خاطر همین هست که گمون می کنم بعضی هاشون کیفیت نونشون رو آوردن پایین ،الله اعلم

روغن هم که ماه به ماه 5000 میره رو قیمتش .

این از بعضی از خوراکی ها

اما روغن موتور می دونید از امروز 41 درصد افزایش قیمت داره.

سیمان هم که رسید به 75 هزار تومان، جالب که کارشناس محترم فرمودن اگه به دلار حساب کنیم مثل کشورهای دیگه قیمتش باید 80 هزار تومن باشه پس گرون نشده به قیمت اصلیش نزدیک شده

جالب ،آخه چرا هرچیزی رو به دلار حساب می کنن و به قیمت اون میرسونن ولی حقوق کارگران و کارمندان به تومن حساب میشه و سال به سال  برای دلخوشیشون یه چند تومنی میره روش ،چرا به قیمت واقعیش نزدیک نمی شه؟ چرا به دلار حساب نمی شه ؟

اونایی که کارخونه دارن و نانوایی دارن و … با اعتراض حقشون رو می گیرن قشر کارگر و کارمند چه کار کنن با حقوق های ثابت و گرونی های روزانه ……

 

حرف های تودلی شیر نان گرونی گلایه نظر دهید »

اربعین(سلم بر عباس)

ارسال شده در 17 مهر 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, آزاد, دل نوشته

سلام بر عباس (ع)
سلام، ای سقای تشنه لب! ای پسر ام‏ البنین! سلام، ای عموی آب ها! و ای اسوه برادری و ایثار و وفا!
سلام، اي پشت و پناه امام حسين!
ای حامی و هم رکاب ولایت! ای بهترین اسوه ی پیروی از امامت !
ای که تنها بهانه آمدنت این بود که عشق، در روز مبادا تنها نماند.
اي كه بودنت، رنج‌هاي اباعبدالله را كم مي‌كرد و رشته‌هاي غم پيشاني ابا عبدالله به لبخند تو گسسته مي شدند!
سلام بر تو ای پدر فضیلت!
فضیلت دستان بریده ات، در راه اطاعت و حمایت از ولایت ، هنوز بر شاخه‏ های خاک، سنگینی می ‏کنند و كودكان خيمه ها، شرمنده ی دستهاي بريده‌ات، لباس‌هاي سوخته شان را مدام بالا مي‌گيرند تا دستهايت را نبينند.
سلام بر تو ای ابالفضل! اي الگوی ولایت مدار ، قسم به نامت ، ما عزاداران كربلايت، بر مرامت بوده ايم ، هستيم و خواهيم بود ….
یاابالفضل دستمان را در دنیا و آخرت بگیر.

نشدم نوکر خوبی به دَرَت،حق داری

اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری!!!

التماس دعا

اباالفضل. عباس(ع ) هم رکاب ولایت پدر فضیلت نظر دهید »

خدا جونم

ارسال شده در 12 مهر 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, دل نوشته

خدایا!!

خدایا من همیشه به وجودت نیاز داشتم ؛ اما این روزها که حال عمومی دنیا خوب نیست بیشتر از هر وقت دیگر نیازمندتم .شفا دست توست ،شفایمان بده و مارا از تمام بیماری های روحی ،روانی و جسمی نجات بده.

اکبر فتحی

بیماری جسمی بیماری روحی و روانی خدا سراسر نیاز نجات نظر دهید »

بهار هم تمام شد!

ارسال شده در 1 تیر 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, دل نوشته

بهار هم تمام شد!
و من هنوز هم ته دلم مانده کنارِ عطر و بوی مست کننده‌ی شکوفه‌های بهار نارنج، از خود حسینیه عاشقان قدم‌زنان راه بیافتیم و برویم تا هرکجا که می‌شود!
مثل شب یلدا که در اوج آن هوای نیمه بارانی تا خود میدان امام علی پیاده‌روی کردیم و من زیر لب کنار همه‌ غزل‌های نیمه آماده فنجان دلم، یک دمنوش از غرزدن‌های خانمانه به خوردت دادم و هر چند قدم یادآوری کردم که کفش‌هایم مناسب نیست و خواستم زیرزیرکی‌ راه باز کنم برای پیش کشیدن حرفِ آن کتانی سفید رنگی که هر روز و هر روز بعد از رد شدن از کنارش برایم چشمک استیکری ارسال می‌کرد و چه حیف که تو از همان اول دستم را خواندی و حسابی سر به سرم گذاشتی! و بعدش با شیطنت یادآوری کردی که اگر بگویم «ف» می‌روی فرح‌زاد!
(اصلا ببینم این فرحزاد کجاست که همه با یک ف می‌روند یک توک پا آن‌جا و زود برمی‌گردند؟بماند برای بعد، تا ته و تویش را در آورم ? )

حیف! امسال بهارمان دستی دستی از کفمان گذشت!
دوست داشتم مثل قدیم چتر به دست زیر باران راه برویم و بوی نم‌نم باران را به جان بکشیم! اصلا دوست داشتم و دارم که باران باشد و من و تو و یک خیابان خیس که جان می‌دهد برای شالاپ شالاپ راه رفتن و از کنار چاله‌ چوله‌هایش گذشتن!

حالا که بهار رفت و کرونا هم مجالمان نداد، اما بدان مهم نیست که خیلی وقت‌ها نشود مثل توی فیلم‌ها رمانتیک بازی درآوریم و همدیگر را به قول خارجکی‌ها سورپرایز کنیم، مهم نیست که بهارمان مثل سال قبل نبود، حتی مثل دوسال پیش هم نبود که من عین بچگی‌هایم آویزان درخت شوم و یک سبد آلوچه بچینم و کنار درخت گردو با خنده‌های شیرینت جشن دو نفری بگیریم! مهم نیست، چون امسال بهارمان را در خانه سبز شدیم، کنار خاطراتمان ، کنار دلتنگی‌ها و قهر و آشتی‌هامان!
مهم این است که امسال بهار، بیشتر دیدمت، بیشتر کنارت بودم و این خودش قشنگ‌ترین عاشقانه دنیاست!

…
پ.ن؛ رفقا قدر لحظه لحظه‌هاتون رو بدونید.
برای خوشبختی هم دعا کنید! منُ هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید ??
مذهبی‌ها عاشق‌ترند ❤

زهرا سادات گل

بوی عطر عاشقی تابستون پایان بهار 6 نظر »

نقاش

ارسال شده در 29 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, ادبیات, مهدویت, دل نوشته

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن …
عکس یک خنجرزپشت سر، پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حــیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن .
در بیابان بلا، تصویر یک ســقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری(س) کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ..
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حســــــــین(ع)
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

ارسالی از دوستان

زندگی لیلی و مجنون مردان خدا نقاش نظر دهید »

عذرخواهی از دوستان

ارسال شده در 26 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, آزاد, دل نوشته

سلام سلام سلام دوستان عزیزم

چند روزی است که رایانه ام دچار مشکل شده است ؛البته نمی دانم مشکل از سیستم من است یا از جای دیگر .

از این جهت خواستم عذز خواهی کنم از برخی دوستان که نمی توانم مطالبشان را مطالعه کنم و رأی ونظر بدهم به خاطر این که تا وارد وبلاگشان می شوم رایانه ام restart می کند وبعد آن دیگر نمی توانم به وبلاگ ها ورود نمایم!!

اگر از این مشکل سر در می آوریدراهنمایی کنید.لطفاcry

خیلی دوست دارم به وبلاگ همتون سر بزنم و از مطالبتون استفاده کنم ،ولی این مشکل نمی زاره متأسفانه .

دوستتون دارم.

دوستان مشکلات وبلاگ ها 2 نظر »

سرزمین اسلامی

ارسال شده در 21 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, دل نوشته

چند روز پیش شبکه ی نمایش فیلم (مالکوم ایکس) را نشان می داد نمی دانم شما هم دیدید یا نه .موضوعش در مورد یه سیاه پوست بود که چون در دنیای سفید پوستان آمریکایی جز یه برده ارزش دیگه ای نداشت به  اسلام روی آورد.یک فرد سیاه پوست دیگه دین اسلام را به او معرفی کرد و گفت: در دین اسلام سیاه و سفید یکسانند،در این دین قمار و شراب حرام است ،این دین کامل ترین ادیان است . 

این قسمت فیلم باعث شد به فکر فرو بروم .اینکه ما که در سرزمین به حساب خودمان اسلامی زندگی می کنیم پس چرا آنچه اسلام به ما نشان می دهد و می آموزد در بین ما نیست یا اگر هم هست بسیار ناچیز است. توی سرزمین اسلامی ما دروغ ،تزویر،ریا ،دزدی ،قمار ،بالاکشیدن حق دیگران ، تهمت ، دعوای نژاد و قوم های مختلف ،بالا نشین و پایین دست نشین ، وجدیدا هم شده مثل دوران جاهلیت برخی کاخ نشین و برخی بیقوله نشین و ستم زورگویان و قدرتمندان به ضعفا و …..و حجاب هم که انگار تعطیله. وقتی توی خیابون میری انگار توی بلاد کفر داری قدم می زنی ،حیا چیزی نمونده که کلا از بین بره .

پس اسلام و مسلمان بودن کجاست توی این سرزمین به اصطلاح اسلامی . آیا ما مسلمانیم یا فقط اسم آن را یدک می کشیم ؟نمی دانم !!!

اونهایی هم که درسشو خوندند یا سکوت کردند یا اصلا می ترسند حرف بزنند!!   

از حرف زدن بعضیاشون هم چیزی یاد نمی گیری ،جز این که چند قطره اشکتو دربیارنند هدفی ندارند.!!!

اسلام کاملترین دین یا محمد (ص) 1 نظر »

تعجیل کن که تاب ندارم در انتظار

ارسال شده در 16 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, ادبیات, مهدویت, دل نوشته

در روزگاری که پرستوها، از سرزمینِ وجودشان کوچ می کنند و تحمل سوز تازیانه های فراق را ندارند، جان می کَنیم. دریاها در رکودی به وسعت یک باور، می میرند و از دلِ دریاها مرداب ها جان می گیرد و ماهی های سرخ عاشق، در حسرت امواج خروشان دریا، پولک های طلایی خود را در تُنگ کوچک تنهایی شان می شویند و فریاد می زنند که:

«ای آخرین ترانه و ای آخرین بهار      

باز آکه بی حضور تو تلخ است روزگار

مولای سبزپوش من، ای منجیِ بزرگ             

تعجیل کن که تاب ندارم در انتظار.» 

آخرین ترانه مولایم یا صاحب الزمان نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

نقاش

مقام معظم رهبری :در شرایط فتنه ، کار دشوار تر است ؛تشخیص دشوار تر است .البته خدای متعال حجت را همیشه تمام می کند .

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آزاد
  • آموزشی
  • احكام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • بدون موضوع
  • به یاد شهدا
  • تدبر در قرآن
  • حدیث
  • دل نوشته
  • طنز
  • عجایب
  • مهدویت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان