نقاش

ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.
خانهمادرها بخوانندبگو با کمک خدا می توانم(تلقین مثبت)یه راز جادویی در انسانغمگین نشو من کنارتمگمراهان و مارقین در زمان غیبتبوی آویشن دم کردهآبروالهی به امید تودل گرم به لطف خدانمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

موضوع: "اخلاق"

چند جمله ی کوتاه و تاثیر گذار

ارسال شده در 23 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, آزاد

 

بزرگی، معرفت ،ادب و نجابت آدمیان را به هنگام خشم و عصبانیت بیازمائید نه در زمانی که همه چیز بر وفق مرادشان است.

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو نامحدودی پس نامحدود ببین و نامحدود بیندیش توان تو محدود به حدودی است که خود ساخته ای.

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

‏هرگز به دیگران اجازه نده قلم تو را در دست گیرند،دفتر سر نوشتت را ورق بزنند ،خاطراتت رو پاک کننن و در پایان بنویسند خدانگهدار.

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

انسان از سه چیز درست شده ، رنج ، کار و عشق. ما به خاطر عشق، رنج می کشیم ، از سر رنج، کار می کنیم و در پی کار، عاشق می شیم…

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

کارهای بزرگ، شروع های کوچک دارند!

بزرگترین برندهای دنیا از یه گاراژکوچک شروع شدند. برای یک شروع خوب بایدهمه چیز را ساده گرفت!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مردم اگه نتونن کاری رو انجام بدن،دوست دارن به تو هم بگن نمیتونی. هیچ وقت به هیچ کس اجازه نده بهت بگه نمیتونی کاری رو انجام بدی. باید از رویاهات محافظت کنی.

 

 

 

تاثیر گذاری جمله های کوتاه مطالب جالب ومؤثر نظر دهید »

توقع

ارسال شده در 21 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق

توی حیاط خونشون درخت زردآلو و آلو گوجه داشتند. با دختر کوچولوش توی حیاط نشسته بودند،چشمشان افتاد به درخت انار وسیب همسایه که از اون ور دیوار مقداریش دیده می شد و گلهای درخت انار ،خود نمایی می کردند . دختر کوچولو گفت کاش ما هم درخت سیب و انار داشتیم .مادر گفت : خوب ما زردآلو داریم خوشمزه تر که. دختر گفت : ولی من انار و سیب دوست دارم. بعد یکمی فکر کرد وگفت : مامان چطوره که ما برای همسایه زردالو و آلو گوجه ببریم تا اونها به ما انار و سیب بدهند ؟ مادر گفت : حرف خوبی زدی ،بهتره غروب که شد کمی از میوه های رسیده رو بچینیم  و براشون ببریم شاید همسایه هم دلش بخواد از این میوه ها بخوره ،ولی عزیزم وقتی رفتیم اونجا نگی بهشون که بعدش شما برای ما از میوه هاتون بیاریید. چون آدم هرکار خیری که انجام می ده نباید توقع داشته باشه که در قبال اون دیگری کاری براش انجام بده .

غروب که شد مقداری میوه چیدند و خونه ی همسایه بردند .دختر کوچولو می خواست حرف بزنه !مادر یه نگاهش کرد و گفت : دختر مهربونم گفته بچینیم برای شما هم بیاریم همسایه خوشحال شد و گفت میوه های ماهم که رسید من هم برای کوچولوی عزیز و مهربونم میارم.

انار زردآلو همسسایه ها 4 نظر »

بذر نیکی بکار

ارسال شده در 21 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
“پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی… “
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد

بذر صاحب اثر نیکویی نظر دهید »

سرزمین اسلامی

ارسال شده در 21 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, دل نوشته

چند روز پیش شبکه ی نمایش فیلم (مالکوم ایکس) را نشان می داد نمی دانم شما هم دیدید یا نه .موضوعش در مورد یه سیاه پوست بود که چون در دنیای سفید پوستان آمریکایی جز یه برده ارزش دیگه ای نداشت به  اسلام روی آورد.یک فرد سیاه پوست دیگه دین اسلام را به او معرفی کرد و گفت: در دین اسلام سیاه و سفید یکسانند،در این دین قمار و شراب حرام است ،این دین کامل ترین ادیان است . 

این قسمت فیلم باعث شد به فکر فرو بروم .اینکه ما که در سرزمین به حساب خودمان اسلامی زندگی می کنیم پس چرا آنچه اسلام به ما نشان می دهد و می آموزد در بین ما نیست یا اگر هم هست بسیار ناچیز است. توی سرزمین اسلامی ما دروغ ،تزویر،ریا ،دزدی ،قمار ،بالاکشیدن حق دیگران ، تهمت ، دعوای نژاد و قوم های مختلف ،بالا نشین و پایین دست نشین ، وجدیدا هم شده مثل دوران جاهلیت برخی کاخ نشین و برخی بیقوله نشین و ستم زورگویان و قدرتمندان به ضعفا و …..و حجاب هم که انگار تعطیله. وقتی توی خیابون میری انگار توی بلاد کفر داری قدم می زنی ،حیا چیزی نمونده که کلا از بین بره .

پس اسلام و مسلمان بودن کجاست توی این سرزمین به اصطلاح اسلامی . آیا ما مسلمانیم یا فقط اسم آن را یدک می کشیم ؟نمی دانم !!!

اونهایی هم که درسشو خوندند یا سکوت کردند یا اصلا می ترسند حرف بزنند!!   

از حرف زدن بعضیاشون هم چیزی یاد نمی گیری ،جز این که چند قطره اشکتو دربیارنند هدفی ندارند.!!!

اسلام کاملترین دین یا محمد (ص) 1 نظر »

خطرناک بودن هفت چیز بدون هفت چیز دیگر

ارسال شده در 20 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, آموزشی

نظر گاندی در مورد هفت چیزی که بدون هفت چیز دیگر خطرناک هستند:

ثروت بدون زحمت
دانش بدون شخصیت
علم بدون انسانیت
سیاست بدون شرافت
لذت بدون وجدان
تجارت بدون اخلاق
و عبادت بدون ایثار

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

انسانیت ثروت زحمت شرافت گاندی نظر دهید »

برحمد و ثنای مردم تورا ،اعتنا نکن

ارسال شده در 20 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, آموزشی

کلامی از شیخ بهایی:

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، می گویند احمق است !
اگر کم کار کند، می گویند تنبل است !
اگر بخشش کند، می گویند افراط می کند !
اگر جمع گرا باشد، می گویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، می گویند لال است !
اگر زبان آوری کند، می گویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، می گویند ریا کار است !
و اگر نکند، می گویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.

آدمی شیخ بهایی کلام نظر دهید »

بعضی آدم هایی که کنارمونند...

ارسال شده در 20 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق


ماهی توی آکواریوم ما ، هی می خواست یه چیزی بهم بگه !

تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه !!!

دست کردم تو آکواریوم درش آوردم و شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن !

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو…

اینقده بالا پایین پرید تا خسته شد خوابید !!!

دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب، ولی الان چندساعته بیدار نشده…

یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب !
***این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند، دوستشون داریم و دوستمون دارند،ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند…!

نویسنده : یاس

آدم ها بهترین رفتار ماهی آکواریومی نظر دهید »

دو برادر مهربان

ارسال شده در 20 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, ادبیات

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .

شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادردر راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.

از :هوراد

ازدواج برادران سروسامان مزرعه نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 18
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

نقاش

مقام معظم رهبری :در شرایط فتنه ، کار دشوار تر است ؛تشخیص دشوار تر است .البته خدای متعال حجت را همیشه تمام می کند .

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آزاد
  • آموزشی
  • احكام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • بدون موضوع
  • به یاد شهدا
  • تدبر در قرآن
  • حدیث
  • دل نوشته
  • طنز
  • عجایب
  • مهدویت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان