چشمه ی جاری
تدبر سوره ناس
جهت هدایتی : «پناه بردن به پروردگار مردم برای صیانت اجتماع از شرّ دشمن درونی» شناسه سوره
سوره ناس صد و چهاردهمین و آخرین سوره قرآن کریم است و بعد از سوره فلق قرار دارد. نام دیگر این سوره «إحدَی المُعَوَّذَتَین» (یکی از دو مُعَوَّذه) است ، چه این سوره و سوره فلق با هم «ألمُعَوَّذَتان» (دو معوذه) نامیده میشوند، از این رو نام هر یک از این دو سوره «ألمُعَوَّذَه» است.
جهت سوره
این سوره در فضایی نازل شد که با شروع فعالیت فرهنگی و تمدنساز رسول خدا شیاطین جنّ و انس برآن بودند تا با وسوسه، در قلب و روح مردم نفوذ کرده (5 و 6) آنها را از پذیرش دعوت پیامبر اکرم (ص) منصرف سازند و از سوی دیگر شناخت ناقص مردم نسبت به پرودگار عالم، باعث شده بود که به جای پناه بردن به خداوند به موجوداتی از جنّ و انس یا اشیائی بی جان پناهنده شوند.
این سوره از سورههای یک جملهای است که از فعل امر [قُل] و مقول قول تشکیل شده است؛ از [أعوذُ] شروع می گردد و تا انتهای سوره ادامه دارد. متعلقات (وابستههای) فعل [أعوذُ ] دو مجموعه را تشکیل میدهند: مجموعه اول اعلام می کند که همگان بایستی به پروردگاری پناه برند که رب، مَلِک و اله انسان است (1 تا 3) و مجموعه دوم روشن میسازد که این پناهندگی از شرّ هر وسوسه گر درونی جنی و انسی است که سینه مردم را آماج حملات خود قرار می دهد (4 تا 6).
با توجه به اینکه از میان قول و مقول قول، اصل سخن و سخن اصلی در مقول قول است، جهت سوره را باید در این بخش جستجو کرد که سخن از پناه بردن به خدا از شرّ وسوسههای درونی است. تکرار پنج باره کلمه «ناس» در این بخش این حقیقت را میرساند که این شر، فقط به یک نفر سرایت نمیکند؛ بلکه آن قدر خطرناک است که می تواند همه اجتماع را درگیر کند و باعث انحراف همه مردم شود. بنابراین جهت سوره عبارت است از: «پناه بردن به پروردگار مردم برای صیانت اجتماع از شرّ دشمن درونی».
متن سوره
به نام خداوند گستردهمهر مهربان
آغاز شدن سوره با امر [قُل ] نشان میدهد که ابلاغ این سوره به مردم باید فراتر از گفتن باشد، زیرا رسول اکرم(ص) تمام سوره ها و آیات وحی شده را به مردم ابلاغ میکردند؛ خواه با امر [قُل] شروع میشد خواه اینگونه نبود، از این رو آمدن این امر در ابتدای برخی آیات به این معناست که ای رسول! نه تنها بگو و ابلاغ کن که تبیین کن . بیشتر آیاتی که مسائل اعتقادی را بیان میکنند با فرمان «قل» آغاز می شوند و این سوره نیز به توحید در استعاذه توجه دارد. مضارع بودن فعل [أعوذُ] استمرار و مداومت در استعاذه را میرساند و قرار گرفتن آن بعد از امر [قُل ] تاکید بر عملی بودن آن است.
[رَبّ] مدیر مباشری است که به طور مستقیم همیشه و همه جا بر بنده نظارت دارد و اضافه شدن آن به [ألنّاسِ ]این تفکر نادرست را از بین میبرد که خدا را تنها «ربّ السماوات» یا «رب الارض» می دانست و خداوند را رب همه مردم: [رَبّ النّاسِ] معرفی می کند و ربوبیت جامعه را علاوه بر ربوبیت آسمان و زمین، مختص خدا می داند.
در ادامه از خداوند به [مَلِکِ النّاسِ ] یاد میشود که برخلاف «رب» توجه، بیشتر به قدرت خداست، چه «ملِک» کسی است که با امر و نهی در توده مردم تصرف میکند.
بالاتر از آن آیه بعدی است که اعلام می¬کند آنکه باید به او پناه برد، معبودی است که همه رو به سوی او دارند: [إلَهِ النّاسِ].
نتیجه آنکه اوصاف سهگانه یادشده برای خداوند، در طول هم قرار داشته، هر کدام نسبت به قبل از خود، سطحی بالاتر دارد. آمدن این سه وصف کنار هم بدون اینکه با حرف عطف (واو، فا و ثم) میان آنها فاصله شده باشد، بیان¬گر این است که مصداق واحدی وجود دارد و چون سخن از شرّ بزرگ و خطرناکی است، بایستی به سه اسم از اسماء الله پناه برد.
آیات بعدی شرّی را روشن میسازد که باید از آن به خدا پناه برد؛ شرّ وسوسه گر پنهانی که میتواند زیر مَنیت انسان مخفی شود: [مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ] . «وَسوَس» که ریشه [ألوَسواسِ] است، مانند «زلزل» بر تکرار دلالت دارد. [الخنَّاسِ] نیز وسوسهگری است که پیدرپی القا می کند؛ پنهان میشود و آشکار می گردد و سینه و قلب انسان ها را مورد وسوسه و خطورات قرار می دهد: [ألَّذِى یُوَسوِسُ فى صُدورِ النّاسِ ] و موجب القاء افکار و خیالهای باطل و خطرناک در انسان می شود. این وسوسه کننده آنقدر پنهان است که انسان گمان می کند این خیالها اندیشه خودش است؛ اما در واقع این کار شیطان است که هنرمندانه به جای انسان مینشیند و چنین مینماید که بر اساس منافع انسان سخن می گوید.
مضارع بودن فعل [یُوَسوِسُ ] مانند [ أعوذُ ] تکرار و استمرار عمل را می رساند؛ بدین معنا که شیطان هیچگاه از وسوسه گری باز نمی ایستد، بنده نیز همیشه و در همه شرایط باید به پروردگار پناه برد.
در آیه پایانی خبر می دهد که خطورات وسوسه گر پنهانی از جانب هر دو گروه جن و انس، جامعه را تهدید می کند: [مِنَ الجِنَّةِ و النّاسِ ] و رسول خدا(ص) که سوره خطاب به ایشان است، به عنوان رهبر جامعه اسلامی و به تبع ایشان مردم، برای در امان ماندن از این شرور درونی راهی جز پناه بردن به پروردگارشان ندارند.