باقلبی آرام و مطمئن
سرو،معاون فرهنگی کردستان
فرارسیدن سالگردبزرگداشت رحلت جانسوز امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران وشهادت یاران ایشان درفاجعه قیام خونین 15خرداد 1342راخدمت همه تسلیت و تعزیت عرض می نماییم .
طوفان است، گاهی در دل و گاهی در زمین. دل که آرام باشد، هیچ طوفانی در زمین تکانش نخواهد داد. شبی طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت مینمود. حاج آقا مصطفی گفته بود: «امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد. شما که هر شب زیارت جامعه را در حرم میخوانید، امشب زیارت را در خانه بخوانید». در جواب فرزند لبخندی زده بود: «مصطفی! تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری» و همان شب به حرم مشرف شدند. هر وقت میخواست به حرم امیرالمؤمنین(ع) وارد شود، هیچگاه از بالای سر حضرت امیر(ع) عبور نکرد، چه رسد به اینکه توقف کند. رعایت همیشگی این روش، نشان کامل ایمان و احترام او به حریم مقام ولایت بود و نکتهای ظریف داشت؛ زیرا طبق یکی از احتمالات چهارگانه، بالای سر حضرت امیرالمؤمنین(ع) محل دفن سر بریده امام حسین(ع) است؛ همین احتمال کافی بود که او پایش را روی چنین مکانی که محتمل است مدفن سر مطهر سیدالشهدا(ع) باشد، نگذارند.
«فرزندم! با قرآن، این کتاب بزرگ معرفت آشنا شو؛ اگر چه با قرائت آن و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب، محبوب است؛ اگر چه عاشق و محب، مفاد آن را نداند و با این انگیزه، حب محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد. «ما اگر درتمام لحظات عمر به شکرانۀ این که قرآن کتاب ما است به سجده رویم از عهده برنیامده ایم.»[صحیفه امام، ج16،ص211[. این سخن امام به فرزندش است؛ زیرا جایگاه قرآن را به درستی در زندگی میشناخت و قلبش سرشار از نور قرآن و سخنان امیرالمؤمنین(ع) راجع به آن بود؛ «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ؛ قرآن را بیاموزید که بهترین سخن است و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست و از نورش درمان بجویید که شفای سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید که سودمندترین سرگذشتهاست».
چنان با نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه مأنوس بود که وقتی از ایران به ترکیه تبعید شد، در نخستین نامهای که از ترکیه به ایران نوشت، مفاتیحالجنان و صحیفه سجادیه خواست و برای فرزندش نوشت: «پسرم! دعاها و مناجاتهایی که از ائمه معصومین((ع)) به ما رسیده است، بزرگترین راهنمای آشنایی با خداوند، والاترین راهگشای عبودیت و رابطه حق و خلق، مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با خداوند هستند. مواظب باش که وسوسههای بیخبران تو را از تمسک به آنها و اگر میتوانی، از انس با آنها، غافل نکند».
دل را خوب میفهمید و نیازش را میشناخت. میدانست که جنس دل از زمین نیست و هیچگاه آسمان را از دل دریغ نمیکرد. دل را محکوم به ماندن در دنیا نمیکرد و به تأسی از مولایش امیرالمؤمنین(ع) در نامهای به فرزندش نوشت: «پسرم! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا ـ اگر چه حلال باشد ـ مباش که حبّ دنیا رأس همه خطایاست. آنچه مورد نکوهش و اساس شقاوتها و بدبختیها و هلاکتهاست، حب دنیاست که از حبّ نفس نشأت میگیرد. عالم مُلک مورد نکوهش نیست؛ بلکه مظهر حق و مقام ربوبیت اوست و حبّ آن اگر ناشی از حبّ خدا باشد، مطلوب و موجب کمال و اگر ناشی از حبّ نفس باشد، رأس همه خطیئههاست. پس دنیای مذموم در خود توست، علاقهها و دلبستگیها به غیرِصاحب دل، موجب سقوط است». انس با کلام امیرالمؤمنین(ع) بود که دیدگاهی این چنین متعالی برایش پدید آورده بود: «وَ الدُّنْیَا دَارٌ مُنِیَ لَهَا الْفَنَاءُ وَ لأهْلِهَا مِنْهَا الْجَلاءُ وَ هِیَ حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِر فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لا تَسْأَلُوا فِیهَا فَوْقَ الْکَفَافِ وَلاَ تَطْلُبُوا مِنْهَا أَکْثَرَ مِنَ الْبَلاغ؛ دنیا سرایی است که نابودی برایش مقدر گشته وکوچ کردن مردمش از آن حتمی است، در عین حال شیرین است و سرسبز، به سوی آن که میجویدش میشتابد و آن را که در او مینگرد، فریفته خود میکند؛ پس نیکوترین توشهای که میتوانید از آن برگیرید و برای کوچ کردن فراهم سازید و بیش از مقدار نیاز خود از آن نخواهید و افزون بر آنچه برای زیستن لازم است، از آن نجویید. به یاد بیاور که تو فقط چند روز در این دنیا مهمانی. به یاد بیاور اگر اندکی قناعت و صبر کنی برای همیشه در آرامش و رضوان خدا زندگی خواهی کرد».
وقتی این شعر از مولوی را برایش خواندند:
بشنو از نی چون حکایت میکند از جـدایـیهـا شـکایـت مـیکـند
در پاسخ فرمود:
نشنو از نی کان نوای بینواست بشنو از دل کان حریم کبریاست
نی بســوزد تل خاکســتر شود دل بسوزد، خانــة دلبـر شـود
آری، دلش اینگونه بود که آرام و مطمئن به سوی حق پرواز کرد…