نقاش

ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.
خانهمادرها بخوانندبگو با کمک خدا می توانم(تلقین مثبت)یه راز جادویی در انسانغمگین نشو من کنارتمگمراهان و مارقین در زمان غیبتبوی آویشن دم کردهآبروالهی به امید تودل گرم به لطف خدانمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نقاش

ارسال شده در 29 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, ادبیات, مهدویت, دل نوشته

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن …
عکس یک خنجرزپشت سر، پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید
گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حــیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن .
در بیابان بلا، تصویر یک ســقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری(س) کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ..
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حســــــــین(ع)
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

ارسالی از دوستان

زندگی لیلی و مجنون مردان خدا نقاش نظر دهید »

پیام تسلیت

ارسال شده در 28 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, به یاد شهدا

حسرت گرفته باز حصار مدینه را

غم تیره کرده است دیار مدینه را

داغ عزای حضرت صادق فکنده باز

با اشک و آه ما ،سرو کار مدینه را

بقیع تسلیت شهادت امام جعفر صادق (ع) نظر دهید »

داستان کوتاه آموزنده در مورد باورهای فردی

ارسال شده در 27 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق, ادبیات

مرده‌ای در تابوت
 یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:
دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می‌شود دعوت می‌کنیم! در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می‌شدند، اما پس از مدتی کنجکاو می‌شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره می‌شده که بوده است.
این کنجکاوی تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می‌شد، هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می‌کردند این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هرحال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می‌کردند ناگهان خشک‌شان می‌زد و زبان‌شان بند می‌آمد. آینه‌ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می‌کرد، تصویر خود را می‌دید. نوشته‌ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
تنها یک نفر وجود دارد که می‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می‌توانید زندگی‌تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید بر روی شادی‌ها، تصورات و موفقیت‌های‌تان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید به خودتان کمک کنید.
زندگی شما وقتی که رئیس‌تان، دوستان‌تان، والدین‌تان، شریک زندگی‌تان یا محل کارتان تغییر می‌کند، دستخوش تغییر نمی‌شود. زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می‌کند که شما تغییر کنید، باور‌های محدودکننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسئول زندگی خودتان هستید.
مهم‌ترین رابطه‌ای که در زندگی می‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیز‌های از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌های زندگی خودتان را بسازید. دنیا مثل آینه است.
این داستان کوتاه می تواند بعنوان خلاصه یک داستان کوتاه برای انشا نیز استفاده شود.

تابوت خالی دنیا ی مثل آینه مرگ 6 نظر »

تفاوت نتایج نوع برخوردها با یک مسأله

ارسال شده در 27 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, ادبیات, آموزشی

دو مداد سیاه
از دو نفر دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه‌شان در مدرسه شنیدم.
نفر اول می‌گفت:
«چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد‌های دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم، ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مداد‌ها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کار‌های بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شدم!»
نفر دوم می‌گفت:
«دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت:«خوب چه کار کردی بدون مداد؟» گفتم:«از دوستم مداد گرفتم.» مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت:«پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟» گفتم:«چگونه نیکی کنم؟» مادرم گفت:«دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهی و بعد از پایان درس پس می‌گیریم.» خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن‌قدر که در کیفم مداد‌های اضافی بیشتری می‌گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه‌ای که همه مرا صاحب مداد‌های ذخیره می‌شناختند و همیشه از من کمک می‌گرفتند. حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده‌ام، صاحب بزرگ‌ترین جمعیت خیریه شهر هستم.»

تنبیه یا تشویق مداد سیاه نوع برخورد با یک مساله 2 نظر »

خودت رو با کسی مقایسه نکن

ارسال شده در 26 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق

بیشتر ما آدم ها دائما در حال مقایسه کردن هستیم. بعضیامون هم انگار غیراز مقایسه کردن هنر دیگه ای توی حرف زدنمون نداریم وهمه چیزمون را با دیگران مقایسه می کنیم بر فرض مثال :

ظاهر خودمان را با دیگری ، که چرا فلانی خوشگل من خوشگل نیستم مگه من چیزی از او کم دارم که خدا اونو زیبا آفریده منو نه ! وهزار تا چرا چرا ی دیگه برای ظاهرمون .

خونه زندگیمون رو هم مقایسه می کنیم ،خونه ی فلانی بزرگ خونه ی ما کوچیک ،او مبلمان سلطنتی داره ما یه کاناپه آخرش هم می گیم آخه این چه زندگیه که ما داریم .

بچه هامون روهم ،بچه ی فلانی عقل کله بچه ی ما چیزی حالیش نیست ،ببین چقدر کارای خلاقانه انجام می ده اما توچی یه بچه ی الاف و ..

گاهی زن شوهرشو ،مرد زنشو و بچه والدینش رو با دیگران مقایسه می کنه

همه ی این ها توهین به شخصیت خود است همان طور که بیل گیتس گفته است:

با این مقایسه ها شخصیت خودمان را در برابر دیگران زیر سوال می بریم و باعث می شه آنها اجازه و جرأت پیدا کنند که به ما توهین کنند.پس هرگز خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم وبه آنچه داریم افتخار کنیم و عاشقانه دوستشان داشته باشیم و خدا را شکر کنیم و به گونه ای رفتار کنیم که انگار بهترین ها را از خدا هدیه گرفته ایم .

این جهان مقایسه هیچ کس نظر دهید »

عذرخواهی از دوستان

ارسال شده در 26 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, آزاد, دل نوشته

سلام سلام سلام دوستان عزیزم

چند روزی است که رایانه ام دچار مشکل شده است ؛البته نمی دانم مشکل از سیستم من است یا از جای دیگر .

از این جهت خواستم عذز خواهی کنم از برخی دوستان که نمی توانم مطالبشان را مطالعه کنم و رأی ونظر بدهم به خاطر این که تا وارد وبلاگشان می شوم رایانه ام restart می کند وبعد آن دیگر نمی توانم به وبلاگ ها ورود نمایم!!

اگر از این مشکل سر در می آوریدراهنمایی کنید.لطفاcry

خیلی دوست دارم به وبلاگ همتون سر بزنم و از مطالبتون استفاده کنم ،ولی این مشکل نمی زاره متأسفانه .

دوستتون دارم.

دوستان مشکلات وبلاگ ها 2 نظر »

کلمه ی معجزه آسا

ارسال شده در 26 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق

خیلی از ذکر هایی که گفته می شود تاثیر بسزایی در روح و روان هر فرد می گذارد از جمله این ذکرها شکر خداوند است و کسانی که همیشه امواج منفی دارند و با گفتار و اندیشه منفی خود زندگی را برای خود تلخ می کنند.

همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.

 اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی،اوضاع خیلی بی ریخت می شود…

همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی.

 اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله.آن وقت غمت را از بین می برد…

امیدوارم جلوی زبانت را بگیری که موثر است.

 

 حاج محمد اسماعیل دولابی

الحمدلله شکر وسپاس کلمات معجزه آسا 2 نظر »

چندجمله با خدا

ارسال شده در 26 خرداد 1399 توسط چشم به راهم در بدون موضوع, اخلاق

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.::پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰)::.-

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.::مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم …
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳)::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.::به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵)::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.::خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.::خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.::ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)::

منبع:تکناز

آیات اخلاقی حرف با خدا گفتم و گفتی نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 48
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

نقاش

مقام معظم رهبری :در شرایط فتنه ، کار دشوار تر است ؛تشخیص دشوار تر است .البته خدای متعال حجت را همیشه تمام می کند .

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آزاد
  • آموزشی
  • احكام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • بدون موضوع
  • به یاد شهدا
  • تدبر در قرآن
  • حدیث
  • دل نوشته
  • طنز
  • عجایب
  • مهدویت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان